لغت
لهستانی – تمرین افعال

احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.

پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.

فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!

فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.

محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟

اشاره کردن
معلم به مثال روی تخته اشاره میکند.

نوشتن
او یک نامه مینویسد.

شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!

تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.

طول کشیدن
طول کشید تا چمدان او بیاید.
