لغت
لهستانی – تمرین افعال

اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.

قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

منتظر ماندن
کودکان همیشه منتظر برف هستند.

آوردن
پیک یک بسته میآورد.

تصاحب کردن
ملخها تصاحب کردهاند.

مصرف کردن
او یک قطعه کیک مصرف میکند.

خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

دلتنگ شدن
من خیلی به تو دلتنگ خواهم شد!

جای دادن
بسیاری از خانههای قدیمی باید به خانههای جدید جای بدهند.

ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.
