لغت
لهستانی – تمرین افعال

صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

دوست داشتن
او شکلات را بیش از سبزیجات دوست دارد.

دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

دویدن
ورزشکار دو میزند.

بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.

ملاقات کردن
آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.

دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.
