لغت
لهستانی – تمرین افعال

فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

فرستادن
این شرکت کالاها را به سراسر جهان میفرستد.

محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود میکنند.

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

فرستادن
این بسته به زودی فرستاده میشود.

پریدن بلند
کودک بلند میپرد.

برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

برگشتن
بومرانگ برگشت.

اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
