لغت
لهستانی – تمرین افعال

تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.

رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

نوشتن روی
هنرمندان روی تمام دیوار نوشتهاند.

دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

محو کردن
گروه او را محو میکند.

مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.

آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.
