لغت
لهستانی – تمرین افعال

نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

آوردن
پیک یک بسته میآورد.

چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.

فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.

سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.

تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.
