لغت
پرتغالی (BR) – تمرین افعال

از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

زدن
قطار به ماشین زد.

همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.

کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.

نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

گم شدن
آسان است در جنگل گم شوید.

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.
