لغت
پرتغالی (BR) – تمرین افعال

بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.

گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ میزنند.

تحویل دادن
فرد تحویل کننده غذا را میآورد.

فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

ترسیدن
کودک در تاریکی میترسد.

پایین رفتن
او پایین پلهها میرود.

خوردن
من سیب را خوردهام.

خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

اعتراض کردن
مردم به بیعدالتی اعتراض میکنند.
