لغت
اسلواکی – تمرین افعال

باعث شدن
آدمهای زیادی به سرعت باعث آشفتگی میشوند.

لغو شدن
پرواز لغو شده است.

بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

کاوش کردن
فضانوردان میخواهند فضای بیرونی را کاوش کنند.

توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

حمل کردن
کامیون کالاها را حمل میکند.

دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
