لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

متعجب کردن
او والدین خود را با یک هدیه متعجب کرد.

آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.

کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.

پایین رفتن
او پایین پلهها میرود.

گپ زدن
دانشآموزان نباید در کلاس گپ بزنند.

خوابیدن
آنها میخواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.

انتظار داشتن
خواهرم منتظر فرزند است.

خواندن
کودکان یک ترانه میخوانند.

فرستادن
من به شما یک نامه میفرستم.

دور کردن
یک قو بقیهی قوها را دور میزند.
