لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

نگاه کردن
او به دره پایین نگاه میکند.

رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

برگشتن
معلم مقالات را به دانشآموزان برمیگرداند.

آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

بالا رفتن
او بالا پلهها میرود.

دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.

دریافت کردن
من میتوانم اینترنت بسیار سریعی دریافت کنم.
