لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

تصور کردن
او هر روز چیزی جدید تصور میکند.

تشکر کردن
من از شما برای آن خیلی تشکر میکنم!

شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

بالا آوردن
او بسته را به طرف پلهها میبرد.

زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

آسیب دیدن
در تصادف، دو ماشین آسیب دیدند.

محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

بیرون دویدن
او با کفشهای جدید بیرون میدود.
