لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

راندن
گلهداران با اسبها گاوها را میرانند.

خدمت کردن
آشپز امروز خودش به ما خدمت میکند.

دور کردن
یک قو بقیهی قوها را دور میزند.

یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

حمایت کردن
ما از خلاقیت فرزندمان حمایت میکنیم.

گم شدن
من در راه گم شدم.

گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

سبقت گرفتن
والها از همه حیوانات در وزن سبقت میگیرند.

پس گرفتن
دستگاه نقص دارد؛ فروشنده باید آن را پس بگیرد.

نگه داشتن
شما میتوانید پول را نگه دارید.
