لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

پریدن
کودک با شادی دارد میپرد.

توجه کردن
باید به علایم راهنمایی ترافیک توجه کرد.

شدن
آنها تیم خوبی شدهاند.

بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.

دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.

ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.

کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.

تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

پیدا کردن
او در خود را باز پیدا کرد.
