لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.

محو کردن
گروه او را محو میکند.

تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

آموزش دادن
او جغرافیا میآموزد.

زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.

بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.

وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

نامزد شدن
آنها به طور مخفی نامزد شدهاند!
