لغت
تايلندی – تمرین افعال

گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

سوار شدن
بچهها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

آوردن
پیک یک بسته میآورد.

نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

رقصیدن
آنها با عشق یک تانگو را میرقصند.

سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.

تصمیم گرفتن
او به مدل موی جدیدی تصمیم گرفته است.

ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

کُشتن
مار موش را کُشت.

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

شمردن
او سکهها را میشمارد.
