لغت
تايلندی – تمرین افعال

دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.

دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت میکند.

محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود میکنند.

کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.

یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

مطالعه کردن
دخترها دوست دارند با هم مطالعه کنند.

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.
