لغت
تايلندی – تمرین افعال

گم شدن
آسان است در جنگل گم شوید.

خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی میکند.

نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.

کنار گذاشتن
من میخواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.

وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.

بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.
