لغت
تايلندی – تمرین افعال

فشار دادن
او لیمو را فشار میدهد.

غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.

فراخواندن
معلم دانشآموز را فرا میخواند.

کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.

دانستن
او زیادی از کتابها را تقریباً حفظ میداند.

به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

خوردن
امروز چه میخواهیم بخوریم؟

چیدن
او یک سیب چید.

اعتراض کردن
مردم به بیعدالتی اعتراض میکنند.

گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.

برگشتن
معلم مقالات را به دانشآموزان برمیگرداند.
