لغت
اکراينی – تمرین افعال

خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!

دویدن
ورزشکار دو میزند.

دور انداختن
این تایرهای قدیمی لاستیکی باید جداگانه دور انداخته شوند.

توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.

دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

کشیدن
او سورتمه را میکشد.

باز کردن
جشنواره با آتشبازی آغاز شد.

نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
