لغت
ويتنامی – تمرین افعال

شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.

حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیلها حرکت کردند.

قدم زدن
خانواده در روزهای یکشنبه قدم میزند.

تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز میکند.

شب گذراندن
ما شب را در ماشین میگذرانیم.

کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.

سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

دور کردن
یک قو بقیهی قوها را دور میزند.

ضمانت کردن
بیمه در موارد تصادف محافظت را ضمانت میکند.

تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

آماده کردن
او یک کیک آماده میکند.
