لغت
ويتنامی – تمرین افعال

حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

دراز کشیدن
آنها خسته بودند و دراز کشیدند.

تمرین کردن
ورزشکاران حرفهای باید هر روز تمرین کنند.

به اشتراک گذاشتن
ما باید یاد بگیریم ثروتمان را به اشتراک بگذاریم.

نابینا شدن
مردی با نشانها نابینا شده است.

گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

کنار گذاشتن
من میخواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.

تولید کردن
ما با باد و نور خورشید برق تولید میکنیم.

کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.

ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.
