لغت
زبان چینی – تمرین افعال

حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیلها حرکت کردند.

صحبت کردن
او میخواهد با دوست خود صحبت کند.

معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.

خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

لگد زدن
مراقب باشید، اسب میتواند لگد بزند!

بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

گریه کردن
کودک در وان حمام گریه میکند.

صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

گذشتن
قطار از کنار ما میگذرد.

آموزش دادن
او جغرافیا میآموزد.
