لغت
زبان چینی – تمرین افعال

قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.

رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ میزنند.

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.

آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.

خارج شدن
همسایه خارج میشود.

مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.
