لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

mentir
Il ment souvent quand il veut vendre quelque chose.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

monter
Ils montent aussi vite qu’ils le peuvent.
سوار شدن
آنها به تندی سوار میشوند.

s’enfuir
Certains enfants s’enfuient de chez eux.
فرار کردن
بعضی بچهها از خانه فرار میکنند.

fumer
La viande est fumée pour la conserver.
دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.

danser
Ils dansent un tango amoureusement.
رقصیدن
آنها با عشق یک تانگو را میرقصند.

corriger
La professeure corrige les dissertations des élèves.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.

rater
Il a raté l’occasion de marquer un but.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

espérer
J’espère avoir de la chance dans le jeu.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

posséder
Je possède une voiture de sport rouge.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.

dire
J’ai quelque chose d’important à te dire.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

progresser
Les escargots ne progressent que lentement.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.
