لغت
یادگیری افعال – لهستانی

czuć
Matka czuje dużo miłości do swojego dziecka.
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.

ścigać
Kowboj ściga konie.
تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.

kochać
Ona bardzo kocha swojego kota.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.

wyłączyć
Ona wyłącza budzik.
خاموش کردن
او ساعت زنگدار را خاموش میکند.

przynieść
Mój pies przyniósł mi gołębia.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

mieszać
Malarz miesza kolory.
مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.

zacząć biec
Sportowiec zaraz zacznie biec.
دویدن
ورزشکار در حال آمادهشدن برای دویدن است.

naśladować
Dziecko naśladuje samolot.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

gawędzić
Uczniowie nie powinni gawędzić podczas lekcji.
گپ زدن
دانشآموزان نباید در کلاس گپ بزنند.

zapominać
Ona zapomniała teraz jego imienia.
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

rozmawiać
Ktoś powinien z nim porozmawiać; jest tak samotny.
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.
