لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

acreditar
Muitas pessoas acreditam em Deus.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

brincar
A criança prefere brincar sozinha.
بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

transportar
O caminhão transporta as mercadorias.
حمل کردن
کامیون کالاها را حمل میکند.

comparar
Eles comparam suas figuras.
مقایسه کردن
آنها ارقام خود را با یکدیگر مقایسه میکنند.

levar
A mãe leva a filha de volta para casa.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

passar por
O trem está passando por nós.
گذشتن
قطار از کنار ما میگذرد.

queimar
Ele queimou um fósforo.
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.

exigir
Meu neto exige muito de mim.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

falar mal
Os colegas falam mal dela.
بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

precisar
Estou com sede, preciso de água!
نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

partir
Nossos convidados de férias partiram ontem.
رفتن
مهمانهای تعطیلات ما دیروز رفتند.
