لغت
یادگیری افعال – اسلونیایی

להתקשר
אנא התקשר אליי מחר.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

לקפוץ מעל
האתלט חייב לקפוץ מעל המכשול.
پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.

ליוו
החברה שלי אוהבת ללוות אותי בזמן קניות.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

מכסה
היא מכסה את שיערה.
پوشاندن
او موهای خود را میپوشاند.

לספר
יש לי משהו חשוב לספר לך.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

נהנית
היא נהנית מהחיים.
لذت بردن
او از زندگی لذت میبرد.

תכנס
תכנס!
وارد شدن
وارد شو!

לבקר
הרופאים מבקרים את החולה כל יום.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

להוציא
איך הוא הולך להוציא את הדג הגדול הזה?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

תקוע
אני תקוע ואני לא מוצא דרך החוצה.
گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.

מדונים
הם מדונים בתוכניותיהם.
بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.
