Sanasto
Opi verbejä – afrikaans

قل
لدي شيء مهم أود أن أقوله لك.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

يستمتع
استمتعنا كثيرًا في المدينة الترفيهية!
خوش گذراندن
ما در پارک تفریحی خیلی خوش گذشت!

خلطت
تخلط عصير فواكه.
مخلوط کردن
او یک آب میوه مخلوط میکند.

وجد
وجد بابه مفتوحًا.
پیدا کردن
او در خود را باز پیدا کرد.

يحمي
يجب حماية الأطفال.
محافظت کردن
کودکان باید محافظت شوند.

يصدر
الناشر يصدر هذه المجلات.
منتشر کردن
ناشر این مجلات را منتشر میکند.

يخرج
ماذا يخرج من البيضة؟
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟

التقوا
التقوا لأول مرة على الإنترنت.
ملاقات کردن
آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.

أكملت الأكل
أكملت أكل التفاحة.
خوردن
من سیب را خوردهام.

انتظر
لا يزال علينا الانتظار لشهر.
انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.

استدار
يجب أن تدير السيارة هنا.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
