शब्दावली
कोरियन – क्रिया व्यायाम

خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.

پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.

نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.

سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.

زدن
قطار به ماشین زد.

زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
