शब्दावली
क्रिया सीखें – स्लोवाक

باید
او باید از اینجا پیاده شود.
ต้อง
เขาต้องลงที่นี่.

بیرون رفتن
او از ماشین بیرون میآید.
ออก
เธอออกจากรถ

توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.
หยุด
ผู้หญิงหยุดรถ

گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.
ติด
ฉันติดและไม่พบทางออก

بلند کردن
مادر نوزاد خود را بلند میکند.
ยกขึ้น
แม่ยกเด็กขึ้น

بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.
ชนะ
เขาพยายามชนะเกมส์หมากรุก

نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.
ไม่สนใจ
เด็กไม่สนใจคำพูดของแม่ของเขา.

گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
บอก
ฉันมีเรื่องสำคัญที่จะบอกคุณ

پیشنهاد دادن
تو به من برای ماهیام چه پیشنهاد میدهی؟
เสนอ
คุณเสนออะไรให้ฉันสำหรับปลาของฉัน?

شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!
ได้ยิน
ฉันได้ยินคุณไม่ได้!

برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.
นำออก
เขานำอะไรสักอย่างออกจากตู้เย็น
