Vārdu krājums

urdu – Darbības vārdi Vingrinājums

cms/verbs-webp/123367774.webp
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذ‌های زیادی را مرتب کنم.
cms/verbs-webp/116835795.webp
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیده‌اند.
cms/verbs-webp/34664790.webp
شکست خوردن
سگ ضعیف‌تر در جنگ شکست می‌خورد.
cms/verbs-webp/99633900.webp
کاوش کردن
انسان‌ها می‌خواهند کره مریخ را کاوش کنند.
cms/verbs-webp/109766229.webp
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
cms/verbs-webp/91906251.webp
فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد می‌زند.
cms/verbs-webp/120624757.webp
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.
cms/verbs-webp/104135921.webp
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد می‌شود.
cms/verbs-webp/117953809.webp
تحمل کردن
او نمی‌تواند آواز خوانی را تحمل کند.
cms/verbs-webp/5135607.webp
خارج شدن
همسایه خارج می‌شود.
cms/verbs-webp/108295710.webp
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.
cms/verbs-webp/68779174.webp
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی می‌کنند.