शब्दसंग्रह

इंडोनेशियन – क्रियापद व्यायाम

cms/verbs-webp/80552159.webp
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
cms/verbs-webp/59250506.webp
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گل‌ها را آب بدهد.
cms/verbs-webp/75281875.webp
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت می‌کند.
cms/verbs-webp/67095816.webp
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.
cms/verbs-webp/21342345.webp
دوست داشتن
کودک اسباب‌بازی جدید را دوست دارد.
cms/verbs-webp/123953850.webp
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.
cms/verbs-webp/99602458.webp
محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟
cms/verbs-webp/55128549.webp
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت می‌کند.
cms/verbs-webp/32149486.webp
قرار گذاشتن
دوست من امروز من را قرار گذاشت.
cms/verbs-webp/106279322.webp
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.
cms/verbs-webp/51119750.webp
راه یافتن
من می‌توانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
cms/verbs-webp/77738043.webp
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.