Лексика
бенгальский – Упражнение на глаголы

سوزاندن
یک آتش در شومینه میسوزد.

پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.

گوش دادن
او دوست دارد به شکم همسر حاملهاش گوش دهد.

شرکت کردن
او در مسابقه شرکت میکند.

یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

شگفتزده شدن
وقتی خبر را دریافت کرد شگفتزده شد.

شمردن
او سکهها را میشمارد.

حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

آوردن
پیک یک بسته میآورد.

چیدن
او یک سیب چید.
