ذخیرہ الفاظ
فعل سیکھیں – انگریزی (UK)

کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.
ช่วย
ทุกคนช่วยตั้งเต็นท์

راهنمایی کردن
این دستگاه ما را راهنمایی میکند.
แนะนำ
อุปกรณ์นี้แนะนำเราทาง

پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.
ตอบ
เธอเสมอที่จะตอบก่อน

قدم زدن
خانواده در روزهای یکشنبه قدم میزند.
พาดพิง
ครอบครัวพาดพิงในวันอาทิตย์

آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.
ฝึก
สุนัขถูกฝึกโดยเธอ

رانده شدن
متاسفانه هنوز بسیاری از حیوانات توسط ماشینها رانده میشوند.
ถูกขับ
น่าเสียดายมากว่าสัตว์มากถูกขับโดยรถยนต์

دریافت کردن
او در سنین پیری بازنشستگی خوبی دریافت میکند.
รับ
เขารับบำนาญที่ดีเมื่อเขาแก่

اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.
เกิดขึ้น
มีอุบัติเหตุเกิดขึ้นที่นี่

بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
ตื่น
เขาเพิ่งตื่น

بررسی کردن
او بررسی میکند که چه کسی در آنجا زندگی میکند.
ตรวจสอบ
เขาตรวจสอบว่าใครอาศัยอยู่ที่นั่น

آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.
เอา
สุนัขเอาลูกบอลขึ้นมาจากน้ำ.
