ذخیرہ الفاظ
فنش – فعل کی مشق

وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.

توجه کردن
باید به علایم جاده توجه کرد.

نوشتن روی
هنرمندان روی تمام دیوار نوشتهاند.

تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.

مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.

باز کردن
میتوانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟

بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

چاپ کردن
کتابها و روزنامهها چاپ میشوند.
