ذخیرہ الفاظ

تیلگو – فعل کی مشق

cms/verbs-webp/99725221.webp
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.
cms/verbs-webp/104849232.webp
زایمان کردن
او به زودی زایمان می‌کند.
cms/verbs-webp/105934977.webp
تولید کردن
ما با باد و نور خورشید برق تولید می‌کنیم.
cms/verbs-webp/61806771.webp
آوردن
پیک یک بسته می‌آورد.
cms/verbs-webp/20045685.webp
تحت تاثیر قرار دادن
این واقعاً ما را تحت تاثیر قرار داد!
cms/verbs-webp/68841225.webp
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
cms/verbs-webp/109099922.webp
یادآوری کردن
رایانه به من قرار‌هایم را یادآوری می‌کند.
cms/verbs-webp/109434478.webp
باز کردن
جشنواره با آتش‌بازی آغاز شد.
cms/verbs-webp/80332176.webp
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.
cms/verbs-webp/102447745.webp
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.
cms/verbs-webp/102631405.webp
فراموش کردن
او نمی‌خواهد گذشته را فراموش کند.
cms/verbs-webp/35862456.webp
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع می‌شود.